تاریخچه Infomercials
همه چیز در دهه 1980 آغاز شد. رونالد ریگان رئیس جمهور بود و یکی از کارهای بحث برانگیز بیشماری که وی در آن دفتر انجام داد ، مقررات زدایی در بازار تلویزیون بود. چرا او این کار را کرد؟ خوب ، به عنوان یک جمهوری خواه محافظه کار ، او از "اصل بازار آزاد" زندگی می کرد و نفس می کشید ، که گفت که مقامات متعلق به تجارت نیستند ، و شرکت ها باید با موفقیت یا عدم موفقیت شیوه های خود و نیروهای بازار زندگی کنند و بمیرند.
دقیقاً در همان زمان ، تلویزیون کابلی به تازگی گسترش خود را به بازار تلویزیون آمریکا آغاز کرده بود ، که یک مکان پخش عظیم را که از قبل وجود نداشت ، افتتاح کرد.
هرکسی که هر تجربه ای در صنعت پخش داشته باشد ، ایستگاه خود را آغاز می کرد و خیلی زود ایستگاه های کابل امری عادی بودند. مرفه ترین کانال های آن زمان ایستگاه های مستقر در مذهبی بودند که اساساً برای اهداف جمع آوری کمک های مالی استفاده می شدند. به معنای واقعی کلمه صدها نفر از آنها از محلی ، کمی احترام و وزرا با سوابق سوال برانگیز ، برای پخش ملی نمایش های مذهبی و معنوی ، با استفاده از چهره های مذهبی مشهور وجود داشتند.
در این زمان ، دو چیز رخ داده است. برای یک ، تعدادی از ایستگاه ها و شبکه های جوان ، تازه کار که به درآمد تبلیغاتی اعتماد داشتند تا خود را در کنار هم نگه دارند ، کمتر از رتبه بندی های ستاره ای جذب می کنند و شروع به کار می کنند. و دقیقاً در همان زمان ، ایستگاه های مذهبی درک کردند که تلاش های جمع آوری کمک های مالی آنها در اواخر شب و ساعت های صبح به طرز بدبختی ناکام است.
فاصله پخش ارزان متولد شد! و بازرگانان کارآفرین ، بیشتر شبیه کرکسها نسبت به ناجیان ، به پایین فرو رفتند و شروع به جویدن لاشه های در حال مرگ از کابل های جوان خود کردند ، خرید بلوک های ارزان ، اواخر شب ، زمان پخش اوج و اجرای 30 دقیقه یا 60 دقیقه ، تبلیغات ارزان قیمت تولید می کنند. به عنوان برنامه های سرگرمی دوباره اصلاح شد.
خیلی زود سوپراستارهای Infomercial وجود داشت. افراد مشهور علاوه بر بازیگران ناشناخته ، شهرت و ثروت خود را در صنعت تازه ایجاد شده ایجاد کردند. جین فوندا وجود داشت که با نوارهای تمرینی خود که همزمان تجارت فیلم را به همراه تجارت Infomercial پرورش می داد ، نورپردازی را در یک بطری به دست آورد. ران پاپیل وجود داشت ، که هر اسباب بازی و دستگاهی را تبلیغ می کرد ، حتی نمی دانست که آنها را تغییر داده اند و تغییر را از تماس چاپی به ایمیل انجام داده اند ، بنابراین با موفقیت او هنوز هم این کار را انجام می دهد. و کنی کینگستون وجود داشت که خط تلفن روانی را به یکی از بزرگترین شرکت های جهان واگذار کرد بدون اینکه حتی چیزی برای فروش داشته باشد! فقط در آمریکا و فقط در Infomercials می توان چنین موفقیتهای زیادی را به سرعت انجام داد.
به زودی ، همه افراد با ایده سعی در فکر کردن به چیز بزرگ بعدی داشتند. همانطور که همیشه در مورد هر تجارت جدید اتفاق می افتد ، بلافاصله پس از اولین موفقیت ، موج گسترده ای از تقلید کنندگان و مبتکران به دنبال پول نقد وجود دارد. و مثل همیشه اتفاق می افتد - بیشترین غفلت. چنین خردی گسترده ای از طغیان های Wannabes به این شرکت وجود داشت که نرخ تولید به سرعت افزایش یافت و زمان پخش به طور فزاینده ای پرهزینه تر و کمتر و کمتر در دسترس قرار گرفت. تقریباً یک شبه ، صنعت infomcerial هر سال از هیچ چیز به هزینه آرزو شده میلیاردها دلار نمی رفت.
و این فقط در ایالات متحده است. Infomercials موفق ، مانند فیلم های هالیوود به زبان های خارجی ترجمه می شود و در سراسر جهان به ویژه هنگامی که مشهور محور هستند ، در سراسر جهان بازی می شوند.
تجارت تازه واردانی که به تازگی تأسیس شده است ، پیشرو در شبکه خرید خانه و QVC بود که اساساً 24 ساعت مینی Infomercials ، محور محصول ، هزینه محرک و مشهور است. و اکنون ما کانال Infomercial را داریم - 24 ساعت در روز از Infomercials. روزهای هکسترهای با صدای بلند ، فروشندگان روغن مار که به دوربین فریاد می زنند ، رفته اند و آخرین "این برش ها را نشان می دهند! دستگاه بهسازی خانه. امروزه ، infomercials نرم و صاف ، گران قیمت و در صورت کار ، بسیار سودآور است.